سال ۱۳۹۲
اصطلاح «فلسفه تاریخ» را فرانسوا ولتر، ادیب فرانسوی و فیلسوف برجسته «عصر روشنگری» در قرن هیجدهم میلادی وضع کرد. گرچه منظور ولتر از ابداع این عبارت، بنیانگذاری شاخه جدیدی از فلسفه یا تاریخ نبود، لیکن بررسی انتقادی و فیلسوفانه تاریخ، آنچنان که ولتر پیشنهاد میداد، سرآغاز جریانی بود که به تغییر نگرش و اندیشه بشر نسبت به مقوله تاریخ انجامید... »ادامه
آزمون دکتری در دانشگاههای ایران تا چندی پیش به صورت غیرمتمرکز برگزار میشد. به این معنی که هر دانشگاه با توجه به ظرفیت موجود در هر رشته، امتحان و مصاحبه مختص به خود را برای پذیرش دانشجو برگزار میکرد و در این گزینش دانشگاههای کشور از دستورالعمل یکسانی پیروی نمیکردند. به دنبال افزایش متقاضیان ورود به دوره دکتری و با وجود مشکلات و اعتراضاتی که شیوه غیرمتمرکز برمیانگیخت، «سازمان سنجش آموزش کشور» از سه سال پیش به این طرف سبک قدیم پذیرش دانشجو را منسوخ نموده و ... »ادامه
«گرامی دوست مهربانم میخواهی بدانی احساسات من نسبت به شاهنامه چیست و درباره فردوسی چه عقیده دارم؟ اگر به جواب مختصر مفید قانعی این است که به شاهنامه عاشقم و فردوسی را ارادتمند صادق، اگر به این مختصر قناعت نداری گواه عاشق صادق در آستین باشد، در تایید اظهارات خویش به اندازه شاهنامه میتوانم سخن را دراز کنم و دلیل و برهان بیاورم...» »ادامه
پاسخ دادن به این سوال که تاریخ چیست، همانقدر که هیجانبرانگیز است، چالشبرانگیز هم خواهد بود. دستکم، درمیان فلاسفهای که تاریخ را مورد کنکاش قرار دادهاند پاسخهای متفاوت و بعضاً متضادی درباره چیستی تاریخ ارائه شده است. بنابراین، اگر ارائه تعریفی از تاریخ، به عنوان نقطه آغازی برای هر فلسفه تاریخ ضروری مینماید، لازم نیست که در همین ابتدا، این تعریف همگان را به یک اندازه راضی سازد. »ادامه
دو ماه است که دوباره چرخه سریعتر از قبل درس-کار را پشت سر میگذارم، با این حال به نظر میرسد تا حدودی به وضعیت جدیدم عادت کردهام. باز هم فرصتهایی برای نوشتن پیدا میشود ولی در مدت تقریباً یک ماههای که از آخرین پستم میگذرد، ترجیح دادم به جای نوشتن، بیشتر فکر کنم به آنچه که قرار است بنویسم. »ادامه
پارسال، وقتی به مصداق ضربالمثل کوزهگر و آب خوردن از کندله شکسته، بعد از چهار، پنج سال دوری از نوشتن در فضای مجازی، این سایت را طراحی و برنامهنویسی میکردم، نام شبنگار را برایش انتخاب کردم، چون پیشاپیش میدانستم که با توجه به مشغله کاری، روزها، نه وقتش را خواهم داشت و نه تمرکزش را که مطلبی برای درج در این سایت نوبنیاد فراهم کنم. »ادامه
برای نوشتن این مطلب تقریباً پنج ماه انتظار کشیدم. فاصله زمان اعلام نتایج اولیه آزمون دکتری امسال در فروردین ماه، تا انتخاب رشته و شرکت در مصاحبه دانشگاههای مختلف و پس از آن، وقفهای طولانی تا زمان اعلام نتایج نهایی در شهریور ۹۲.
نمیدانم برای اینکه نسبت خودم با «تاریخ» را دقیقاً مشخص کنم، باید از کجا شروع کنم؟ بسیار میشود، به این فکر میکنم، که به راستی نخستین بار چرا و چگونه علاقه به مطالعه تاریخ در من شکل گرفت؟
»ادامه
مقاله حاضر به بررسی علل و پیامد تفویض منصب وکالت به «امیرنجمالدین مسعود گیلانی» یا نجم اول و «امیر یار احمد خوزانی اصفهانی» معروف به نجم ثانی در دوره شاه اسماعیل اول صفوی میپردازد. در این نوشته علل به کارگیری عناصر تاجیک در نقش «وکیل نفس نفیس همایون» از سوی شاه اسماعیل و پیامدهای سیاسی و نظامی آن برای حکومت نوپای صفویه، با تکیه بر تعارض دو گروه نژادی ترک و تاجیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. »ادامه
بالاخره بعد از پیگیریهای فراوان پروپزالم تصویب شد. «نقش و جایگاه منصب وکالت در دوره صفوی». انتخاب اول من کار در حوزه تاریخ قاجار یا معاصر، و پژوهش در پیرامون موضوعی بود که در نهایت قابلیت نشر در قالب کتابی مجزا را داشته باشد، اما متاسفانه بنا به دلایل متعدد (که اگر فرصت شد بعداً در مورد آن بیشتر صحبت خواهم کرد)، فعلاً مباحث قاجار و معاصر را کنار گذاشته و موضوعی مربوط به ایران عصر صفوی را انتخاب کردهام که از چندی پیش ذهنم را به خود مشغول کرده است. »ادامه
این مقاله به بررسی و تصحیح یک سند از دوران فتحعلی شاه قاجار میپردازد. این سند که اصل آن در موزه Aga Khan شهر تورنتو کانادا نگهداری میشود، در واقع فرمانی است از فتحعلی شاه به منظور تکریم و حمایت سرهارفورد جونز بریجز سفیر اعزامی دربار انگلیس به ایران و عاقد قرارداد مجمل. تاریخ تحریر سند محرم سال 1224 هجری قمری (مارس 1809 میلادی) است و از آنجا که نشان اعطایی شاه ایران به سفیر انگلستان در حاشیه آن نقش بسته است، سندی نادر در میان اسناد عصر قاجار محسوب میشود. »ادامه